يادم رفت بگم چه اعتماد به نفسي داريدورود خودتون رو مژده داديد
به به آقاي رنجبر.چه عجب بالاخره تابو رو شکستيد قدم رنجه فرموديدو مطلب گذاشتيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حتما از حجم درساتون کم شده و تونستين سر بخارونيد و يه سري هم به وبلاگ بزنيد.گفتم چشم آب نميخوره شما به وبلاگ سر نزنيد.
راستي دکتر ما خانم ها که اکثرا اينطوري هستيم شما چي؟