آقاي رنجبر واسه سئوال آخر امتحان جامعه هم همينو نوشتين؟

تصادف داداش جونم تنها حادثه ي تلخ زندگي ام بودکه چون خيلي دوسش دارم برام خيلي سخت بود

به سرقت رفتن مرباي آقاي رنجبر يه دزدي بودار و مشکوکه که بايد با مراجعه به مراجع انتظامي و قضايي دزد رو پيدا کرد و اون رو به دار مجازات آويخت.از نظر روانشناسي چون دزد يه دانشجو بوده دچار سو تغذيه شده و اينجانب به عنوان مشاور مملکت به ايشون حق مي دم

امروز تلخ ترين حادثه زندگيم رخ داد. خيلي تلخ بود. در ِ حياط رو باز کردم. يه بچه گربه پشت در بود. تا منو ديد ، انگار که عزرائيل رو ديده باشه. آنچنان ترسيد که داشت سکته ميکرد حتي. دُمشو گذاشت رو کولش و با تمام سرعت شروع کرد به فرار کردن. به سر خيابون که رسيد يه دوچرخه با تمام سرعت از روش رد شد. البته گربه هه چيزيش نشد و يه جيغ بلند کشيد که فکر کنم داشت به من فحش ميداد. بعدشم فرار کرد. خيلي دلم به حالش سوخت. عذاب وجدان دارم الآن. ديگه ديدگاه روانشناسيش با خودتون

راستي راستي فکر کنم تحت تاثير سوال اخر دکتر کريمي قرار گرفتيدا.ولي فکر کنم مهمترين و تلخ ترين حادثه اي که اخيرا هم اتفاق افتاده به سرقت رفتن مرباي من بوده.حالا اگه تونستيد از منظر روانشناسانه تحليلش کنيد.

فکر کنم تحت تاثير سوالات امتحان دکتر کريمي قرار گرفتي .حالا مي رم فکر ميکنم و مقاله هاي دکتر کريمي رو که براي امتحان نخوندم مي خونم تا مسائل کشور رو از ديدگاه يک مشاور مملکت تجزيه و تحليل کنم.منتظر باش