ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ جليليان 

غلام همت انم که زير چرخ کبود،

زهرچه رنگ تعلق پذيرد ازاد است.

---------------------------------------------------------------

حال اين ليلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بيقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو ليلا کشته در راهت کنم.

اينم گويش جديد اسلام ابادي.

من هم يه شعر بگم؟! جوگير شدم !
آتش افروزان که تسليهات جنگي مي فروشند
غافلند از انفجار آه آتشبار مادر!!! (استاد شهريار)
+ م.رنجبر 
رفيق بي کلک مادر.درود بر همه ي مادران.مخصوصا مامان جون خودم.


زنم از ديده بر دل روي مادر
منم مست کمان ابــروي مادر
گل از خجلت نقابي بر رخش زد
چو آمد عطر مشکين بــوي مادر
ز رنج بي حد و اين خرمن غم
سپيدي خيمه زد بر موي مادر
به پروازم به دشت آرزوها
روم از بيکران ها سوي مادر
بسي آواره گشتم سوي هر کوي
نديدم خوش تر از اين خوي مادر
هزاران روي و لعل لب چه خواهم
چو دارم روي اين دل جوي مادر
ز هر خار مغيلش گر رسد زخم
به تيماري روم بر کوي مادر
اسيري گشته اي اي طفل اميد
اسيري در خم گيسوي مادر

مامان جونم دلم برات خيلي تنگ شده.اگه خونه بودم الان که ازسرجلسه ي امتحان برميگشتم تو ميومدي پيشوازم.اما الان که ميرم خوابگاه کي مياد دم در و مي گه خسته نباشي دخترم؟