نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ حس عجيب=هستي بخش 


اي وجودم خيره شو به کجا ميروي بدان زجايي مهم و آشنا ميروي

زان سبب فرستاد خاقاني صبحدم ويا حافظ باد صبا را

که جويا شوند احوال آن مه رخان زيبا را

ولي من ميفرستم تورا به جايي که خبرم بري و خبرش نياري

خبر بري خبر از شيدايي ز آه و حسرت و گريه و زاري

خبري ز رخسار زردم از نبود شادي ز وجود دردم

گر تو ديدي آن مه رخ دلربا را

برسان سلام و کوه بي گناهي ما را

به آن مه رخ زيبارو بگو يکي هست که مهرت به دلش نشست!

اين شعر چي؟واسه کي؟دست آخر همشونو اعلام ميکنم!