سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























وبلاگ دانشجویان رشته راهنمایی و مشاوره دانشگاه رازی

 

این پست رو تقدیم میکنم به دوستانی که سر جلسه امتحان جواب اشتباه رو به دانشجویان می رسانند.

کار پلیدی که انجام میدهیم با ما میماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به ما باز می گردند.این داستان زنیست که برایتان نقل

 می شود: پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشت بنابراین زن دعا میکرد که او سالم به خانه باز گردد این زن هر

روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت وهمیشه یک نان اضافه هم می پخت وپشت پنجره می گذاشت  تا رهگذری گرسنه که از آنجا

می گذشت نان را بردارد. هر روز مرد گوژ پشت از آنجا می گذشت ونان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت:<<کار پلیدی

 که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد>>این ماجرا ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ

پشت ناراحت و رنجیده شد او به خود گفت او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد نمی دانم منظورش چیست؟

 یک روز که زن در گفته های مرد گوژ پشت کاملآ به تنگ آمده بود تصمیم گرفت که از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهر آلود کرد وآن را با

دستان لرزان پشت پنجره گذاشت،واما ناگهان به خود گفت :این چه کاریست که می کنم!؟ بلا فاصله نان را برداشت ودر تنور انداخت ونان

دیگری را برای مرد گوژپشت پخت مرد مثل هر روز آمد ونان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد وبه راه خود رفت آن شب در خانه زن

به زنگ درآمد  وقتی که زن در را باز کرد فرزندش را دید که پسرش  ضعیف و خمیده با لباس های پاره پشت در ایستاده بود در حالی که به

مادرش نگاه می کرد ،  گفت :مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانیتم خود  را به شما برسانم در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف

بودم که داشتم از هوش می رفتم ناگهان رهگذری گوژ پشت را دیدم که به سراغم آمد از او لقمه ای نان خواستم او یک نان به من داد و گفت:

 این تنها چیزی است که هر روز می خورم آن را امروز به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری  وقتی که مادر این ماجرا را شنید

  رنگ از چهره اش پرید  وبه یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود  واگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود  ونان دیگری را

 برای او نپخته بود  فرزندش نان زهر آلود را می خورد و...

وبه این ترتیب بود که ان زن معنای سخنان روزانه ی مرد گوژپشت را دریافت <<هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی

که انجام می دهیم به ما باز می گردند>>

دوستان حتمآ برداشت خود را درمورد این پست در قسمت نظرات بنویسید


نوشته شده در سه شنبه 89/9/30ساعت 11:22 صبح توسط حمیرا ویسی نظرات ( ) |

 

 

و چقدر این دو تا عکسی که من گذاشتم به هم مرتبط هستند!!!!


نوشته شده در دوشنبه 89/9/29ساعت 11:11 عصر توسط نازنین صیدی نظرات ( ) |

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


امروز 29 آذر است و از امشب که بگذریم، صدای آمدن یلــــدا آرام آرام به گوشمان می رسد و فردا شب، شب یلداست. یلدایی که متقارن شده با نیمه ماه محرم و سوگواره عزای سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و حزن و اندوه به جا مانده از وقایع دردناک تاسوعا و عاشورایی که نمی توان هرگز از یاد برد؛ اما یلدا پاسداشت رسم و رسوم آئینی ما ایرانیان نیز هست که یادآور سنت صله ? رحم و دور هم بودن بستگان را در پیش دارد و تفأل به حافظ که میهمان تمام خانه های ایرانی است ...

 

ادامه مطلب...

نوشته شده در دوشنبه 89/9/29ساعت 1:54 عصر توسط صفوراکلهری نظرات ( ) |

نکته بینسلام

 فرجه شروع شد و تنها پل ارتباطی ما با هم وبلاگه امیدوارم تو ایام فرجه یه سرکی هم به وبلاگ بزنید وبرامون نظر بذارید.

فرجه اگه رفتید شهراتون خوش بگذره.نکته بینزیاد درس نخونید به مخ هاتون فشار میادگیج شدم


نوشته شده در دوشنبه 89/9/29ساعت 9:46 صبح توسط صفوراکلهری نظرات ( ) |

سلام

از اونجایی که بچه ها خیلی به شعر علاقه نشون میدن از شما میخوام زیباترین شعر از نظرخودتون رو داخل نظرات برامون بنویسید

  دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست

انجاکه باید دل به دریا زد همین جاست


نوشته شده در شنبه 89/9/27ساعت 9:1 صبح توسط صفوراکلهری نظرات ( ) |

ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده / جز فراموشی ندارم من گناهی،‌ پس بده

روسیه گردم بدون جزوه من در امتحان / از برای من مخواهی روسیاهی،‌ پس بده

روز وشب چشمم براه جزوه می‌باشد، بیا / گر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بده

صد کلاه بوقی به سر دارم ز فرط تنبلی / تا نرفته بر سرم دیگر کلاهی، پس بده

گیر ما دیگر نیاید جزوه، پس این جزوه را / مستقیما گر نمیخواهی، براهی پس بده

جان تو مشروط می‌گردم،‌ بجان مادرت / لازمش داری نگهدار، ‌ار نخواهی پس بده(هه ههههه )

جزوه از من می‌بری؟ من مرکز نشرم مگر؟ / ای به قربانت شود جانم الهی، پس بده

گر توهم مانند من بی‌جزوه‌ای،‌ باشد،‌ بیا / مال تو این جزوه اما گاهگاهی ، پس بده(الهییی)

چند ماهی مال تو،‌ اما دو روزی نزد من / من نمیگویم که آنرا چند ماهی پس بده(هههههههههه هه بیچاره....)

از دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن!! / تا نرفته بر فلک از سینه آهی، پس بده

من نمیدانم چرا این جزوه را کش رفته‌‌ای / لعنت و دشنام و نفرین گر نخواهی پس بده


نوشته شده در شنبه 89/9/27ساعت 8:22 صبح توسط صفوراکلهری نظرات ( ) |

خداوندا به ما

همت تُرکها ،صداقت لُرها، مرام کُردها ،

مهمان نوازی کرمانیها و بروجردی ها و خراسانی ها،اقتصاداصفهانی ها ،

خوش مشربیت شیرازی ها ، غیرت جنوبی ها ،،

خوش خلقی شمالی ها ، عبادت یزدی ها ،

بصیرت همدانی ها ،

 و سخاوتمندی تهرانی ها ،

و........ شرف ایرانی ها

 را عطا فرما. (آمین)

 

*راستی اگه شما هم صفتی خوبی از مردم یک شهر سراغ دارین، در قسمت نظرات اطلاع بدین تا به متن اضافه کنم

(البته مرام کردها رو برای این بزرگ نوشتم چونکه همتون تو یه شهر کردنشین دارید درس میخونید و بدونید مردم ساکن در محل تحصیلتون چه جور آدمایی اند.)


نوشته شده در سه شنبه 89/9/23ساعت 8:59 صبح توسط صفوراکلهری نظرات ( ) |

شهرستان روانسر

 موقعیت جغرافیایی :
         شهرستان روانسر از شهرستانهای استان کرمانشاه با مرکزیت شهر روانسر است ، جمعیت این شهرستان در آخرین سرشماری در سال 1385           با 45324 نفر بوده است .
         شهرستان روانسر ( نیکور باستان ) در حدود 55 کیلومتری شمال غرب کرمانشاه9 و در دامنه کوه یله ور ( کوهستان شاهو ) قرار دارد از ارتفاعات بزرگ آن می توان به ماه زرد ، انجیر ، شور و طاقه چرمی اشاره کرد . چشمه بزرگ سراب کنی خانی در روانسر سرچشمه اصلی رودخانه9 قره سو است . از دیگر رودخانه های اطراف آن یکی وشکه رو در شرق آن و دیگری گراب یا آوی خر در جنوب غربی آن است دو چشمه بزرگ سراب جاوری و سراب بروارین در نزدیکی روانسر واقع اند .
وجه تسمیه :
نام این شهر به سبب وجود سراب و رود قره سو از آنجا سرچشمه می گیرد ، روان ( سروان ) انتخاب شده است .
آب و هوا :
         آب و هوای شهرستان نسبتاً سرد و مربوط بوده و از میزان بارش سالیانه چشمگیری برخوردار است . رد نقاط کوهستانی این شهر آب و هوای سردتری و کنار رودخانه ها معتدل تر است .
اقتصاد شهرستان :
         اقتصاد شهرستان عمدتاً متکی به کشاورزی و دامداری است . تنها کارخانه توپ دست دوز ایران در شهر روانسر مستقر است که به 30 استان و هزار شهر در ایران توپ دست دوز صادر می کند . سلانه حدود 350 هزار توپ دست دوز در آن شهر تولید می شود که تمام آن توسط زنان تولید می شود .
         در شهرک صنعتی روانسر کارخانه های تولیدی از قبیل شیر روانسر ، کارخانه آرد ، دام و طیور ، کشتارگاه مرغ زاگرس ، شیرین غزل ، روغن حیوانی شاهو ، گاوداری بزرگ روانسر و ... مشغول فعالیت می باشند که اشتغالزایی چشمگیری را در سطح شهرستان به دنبال داشته است .
سابقه تاریخی :
         روانسر دارای آثار پیش از تاریخ مهمی است و از این لحاظ در باستان شناسی غرب کشور جایگاه ویژه ای دارد . قدیمی ترین آثار سکونت در اطراف روانسر به دوره پارینه سنگی میانی تا فرا پارینه سنگی باز می گردد که بیش از حداقل 50 هزار سال تا 12 هزار سال پیش را شامل می شود که بقایای آنها در غارهای کولیلن و جاوری و همچنین رودخانه گراب   ( آوی خر ) یافت شده است .
         از دیگر کشفیات قدیمی روانسر یک دندان آسیای فیل است که مربوط به دوران یخبندان است و در نزدیکی شهرک روانسر کشف شده است .
         از آثار مهم روانسر می توان تپه موسایی ، دخمه روانسر ( گور صخره ای یا تاق فرهاد ) غار قوری قلعه در بخش شاهو ( بزرگترین غار آبی آسیا ) را می توان نام برد .
زبان مردم این شهر گویش کردی سورانی است .
مشاهیر روانسر :
         از مشاهیر روانسر میرزا احمد داواشی ( شاعر ) ، استاد ملا عبدالمجید موحد نادری  ( مدرس ، مجتهد و شاعر ) ، شیخ محمد سعید نقشبندی ( مجتهد ، عارف و شاعر ) ، سید محمد طاهر هاشمی ( خوشنویس و نویسنده ) را می توان نام برد .
هنری :
هنر موسیقی کردی ، گلیم بافی ، قالی بافی ، گیوه بافی از هنر مردمان این دیار است .
روانسر مهد تمدن است تشریف بیارید واز دیدنش فیض ببرید در خدمت هستیم.

نوشته شده در سه شنبه 89/9/23ساعت 8:22 صبح توسط حمیرا ویسی نظرات ( ) |

سلام.حالا که یه خورده بچه ها بیشتر به وبلاگ سر میزنن یه نظری دارم.بیاید شهرایی رو که ازش اومدیم برای هم معرفی کنیم.اولین معرفی شهر:

شهر من سنقر

سنقر یا سنقر کلیایی یکی از شهرستان‌های استان کرمانشاه در غرب ایران است.

سنقر کلمه ای ترکی است که به‌تنهایی یا در ترکیبات مختلف در نام شهرها و روستاهای متعدد وجود دارد؛ به عنوان مثال روستای سنقر واقع در دهستان میان‌کوه بخش چاپشلو در شهرستان درگز و سنقرآباد که نام روستاهایی در اطراف کرج، باخرز و کندوان است.
واژه ی سنقر دگرگون شده ی سنقار است که در زبان ترکی نام مرغی شکاری است. احتمال می‌رود این پرنده در این شهرستان وجود داشته و بدین جهت این ناحیه به سنقر معروف شده‌است. قدیمی‌ترین متنی که نام سنقر بدین صورت در آن آمده، کتاب تواریخ سلاجقه است. در دوره سلاجقه امرای سنقر به نام «آق سنقر» معروف بوده‌اند. گویش مردم سنقر ترکی و کردی است .(من کردسنقرم)

در دوره صفویه اسدآباد جزء منطقه سنقر شمرده می‌شده‌است. در زمان شاه عباس صفوی، فرماندار سنقر عثمانیان را از مرز بیرون راند. در دوره افشاریه و زندیه سران ایل کلیایی که خود را از اعقاب صفی خان از خانهای دوره صفوی می‌دانند به حکومت سنقر منصوب بوده‌اند. نام قسمت کردنشین این ناحیه از اسم ایل کلیایی ماخوذ و به کلیایی معروف شد. چون دو قسمت سنقر و کلیایی شهرستان را تشکیل دادند این شهرستان سنقر و کلیایی نامیده شد

جاهای دیدنی

بقعه تاریخی مالک، و امامزاده احمد در سنقر واقع شده‌اند.

راستی تخمه سنقری خیلی هوادار داره و سوغات شهر ماست.

بااینکه سنقر فقط یه شهر کوچیکه اما تو دل من و همه ی سنقری های دور از وطن مثل یه دریا بزرگ می مونه.


نوشته شده در یکشنبه 89/9/21ساعت 1:24 عصر توسط صفوراکلهری نظرات ( ) |

بهترین و بدترین خاطرتون چیه اگه دوست دارید برای ما بنویسید


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 2:39 عصر توسط صفوراکلهری نظرات ( ) |

   1   2   3   4      >

Design By : Pichak