وبلاگ دانشجویان رشته راهنمایی و مشاوره دانشگاه رازی
دستمال کاغذی به اشک گفت: / قطره قطرهات طلاست / یک کم از طلای خود حراج میکنی؟ / عاشقم / با من ازدواج میکنی؟ / اشک گفت: / ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی! / تو چقدر سادهای / خوش خیال کاغذی! / توی ازدواج ما / تو مچاله میشوی / چرک میشوی و تکهای زباله میشوی... دستمال کاغذی به اشک گفت: شیطان *** طعم دهانم تلخ ِتلخ است *** *** سلام بالاخره این ترم هم با تموم خوشی ها و ناخوشی هاش تموم شد و از امروز ما ترم دو حساب می شیم. شما رو نمی دونم ولی من به شخصه از این ترم اصلا استفاده نکردم نه درس خوندم ،نه مطالعه کردم و نه خوش گذروندم.خودم هم نمی دونم این مدت رو سرگرم چی بودم؟اما می خوام از ترم بعد به همه ی علایقم همراه به درسم برسم. امیدوارم تعطیلات بهتون خوش بگذره و حتما به پاتوق بچه های مشاوره ی 89 سر بزنید ما همگی منتظرتونیم.راستی اگه نظری انتقادی یاپیشنهادی دارید یا اگه حرفی رو دلتون مونده تو قسمت نظرات این پست بنویسید. خوش بگذره.خداحافظ سلام.خیلی خیلی خسته نباشید صرفا جهت آشنایی با گویش های مختلف ایران به زبون محلی تون برای ما شعر،ضرب المثل یا هر چیز جالب دیگه که مربوط به گویشتون هست رو برامون بنویسید. البته معنیش رو هم بنویسید که بقیه متوجه بشن. الذین لا یعلمون و لا یستطیعون ان یقرأ فی لیلة واحدة کل الکتاب المخوفة القطورة و الجزوات الزیراکسیه. یه خبر بد هم همی الان به دست ما رسید کــه فصل امتحانات دانش آموزان و دانشجویان آمــــــد این فصل هیچ میوه خاصی نداره که بخورین البته یَک میوه داره ...اونم غصه است!! البته واسه درس نخون هاش!! الان که همه درس میخونن اصلا هم نمیرن به شیکم بخوابَن رو زمین یه بالشت هم بذارَن زیر آرنجشون.گوشی موبایلشونو لای کتابا بگیرن و هی اس ام اس بازی کنن و اگه کسی هم آومد سریع گوشی رو قایم کنن و یک قیافه متفکرانه توی عمق دفتر و کتاب بگیرن که انگاری توی مسئله وجود آفرینش گیر کردن .اصلا از این کارا نمیکنن!! میگم که اصلا برای چی درس می خونن؟نخونن خب....درس ها رِو بیفتن....مشروط بشن بعدا واسه بچه ها تعریف میکنین کلی می خندین....میدونید شاد کردن بنده ی خدا چقدر ثواب داره!؟؟! نه دیگه نمی دونین...اگه میدونستین که این همه درس نِمیخوندین!!تازه بازم جای ثواب کِردن وجود داره.... سر جلسه امتحان به بغل دستی هاتون تقلب برسونین!!آخرش میرین بهشت ...من تضمینون میکنم سلام آینده سازان مملکت! اولین امتحانتون رو چطور دادین.خوب بود؟ بعد از امتحان نظرتون رو درباره ی اون امتحان بذارید
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم
با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت:
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!
تو چقدر سادهای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمالهای کاغذی
فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانههای اشک کاشت.
اندازه یک حبّه قند است
گاهی می افتد توی فنجانِ دلِ ما
حل می شود آرام آرام
بی آنکه اصلا ً ما بفهمیم
و روحمان سر می کشد آن را
آن چای شیرین را
شیطان زهرآگین ِدیرین را
آن وقت او
خون می شود در خانه تن
می چرخد و می گردد و می ماند آنجا
او می شود من
انگار سمی قطره قطره
رفته میان تاروپودم
این لکه ها چیست؟
بر روح ِ سرتاپا کبودم!
ای وای پیش از آنکه از این سم بمیرم
باید که از دست خودت دارو بگیرم
ای آنکه داروخانه ات
هر موقع باز است
من ناخوشم
داروی من راز و نیاز است
چشمان من ابر است و هی باران می آید
اما بگو
کِی می رود این درد و کِی درمان می آید؟
شب بود اما
صبح آمده این دوروبرها
این ردپای روشن اوست
این بال و پرها
لطفت برایم نسخه پیچید:
یک شیشه شربت، آسمان
یک قرص ِخورشید
یک استکان یاد خدا باید بنوشم
معجونی از نور و دعا باید بنوشم
عرفان نظرآهاری
و البته بعضی ها هم به خاطر تماشای جمال کم مثال بانو سوسانو به تماشای سریال شما می نشینند.به من چه؟ مرا که توی قبر اونها نمی گذارند. غرض فقط این بود که بگویم اینجا همه جور آدمی هست.آقای جومونگ من خیلی خوشحالم که سریال شما را تلویزیون ما نشان می دهد. آخه می دانید؟ ماتوی سرزمین بزرگ مان اصلا آدمی مثل شمانداریم!
نه درتاریخ مان نه درقصه ها و افسانه هامان مثل شما نداریم. به همین جهت دیدن شجاعت های شما ،درستی شما ،کاردانی شما برایمان لذت بخش است .چه کسی می تواند سه تا تیر در کمان بگذارد و هرسه رابه هدف بزند؟ چه کسی می تواند آنهمه صبرکند تا اعتماد آدمی مثل تسو را به دست بیاورد؟ چه کسی می تواند یک تنه به وسط یک فوج بزند و همه را از دم تیغ بگذراند؟
این کار فقط و فقط ازجنابعالی برمیاید.عموی پدرم می گوید رستم زور صدتا جومونگ راداشته است. ولش کنید لطفا. پیر است و هذیان می بافد .کلی هم اسم های اجغ وجغ مثل گیو و گودرز و سیاوش و بیژن و کیخسرو و اینها پشت سرهم ردیف می کند که مثلا اینها اساطیر مایند .من که جدی اش نمیگیرم اگر آنها اسطوره بودند، اگر از جنابعالی سر تر بودند چرا صداسیمای ما ازشان فیلم نمی سازد؟
مگر رستم همانی نبود که چند وقت پیش ها یک سریالی ازش نشون داد؟ اونکه اصلا لاجون بود.فقط حرف میزد. اگر اسطوره ما اون بود ما اصلا اسطوره نخواستیم, داداشم دیروز که ازمدرسه اومد ازقول معلم تاریخشون می گفت که ما یه ستارخانی داریم که مثل جومونگ افسانه نیست و واقعی است وتازه از جومونگ هم چیزی کم نداره .و کلی ازشجاعت و کاردرستی اش گفت.
گفتم داداشم گوش کن.من هم ستارخان راخوب می شناسم. همونی یه که اسمش رو خیابون دایی اینهاست. اما اگه کارش درست بود لابد یه فیلمی، سریالی چیزی ازش می ساختند. بد که نگفتم .خلاصه اینجا هرروز یه اسطوره علم می کنند که مثلا ازشما سرتر باشه اما نمی شه .اما گوش من بدهکار این حرفها نیست .من فقط مخلص جومونگم وغیرجنابعالی اسطوره ای ندارم.دور دور جومونگ است
دروساً لا ینفع فی الدنیا و الاخره (و فی الموضوعات العملگیّة تغنی محل اشتغالنا).
اللهم انجنا من البلیّات الذی ینزل علینا ببرکة الاساتید و الامتحاناتهم الذی ینتزل المعدل تحت خطوط المشروطیّه.
اللهم انّا نسألک اللّغو کل الامتحانات و الکوئیز فی کل تروم
و لا تکلنا الی انفسنا و نمراتنا و محفوظاتنا الذی یجذبنا الی المنجلاب المشروطیة طرفة عیناً ابداً و نعوذ بک من بروجات.
آمین یا کاشف المضطربین فی اللیالی الامتحانیه
Design By : Pichak |